دلت تنگ یک نفر که باشه

تمام تلاشت را هم که بکنی تا خوش بگذره

و لحظه ای فراموشش کنی

فایده نداره ....

تو دلت تنگ است

دلت برای همان یک نفر تنگ است

تا نیاید

تا نباشد ...

هیچ چیز درست نمی شود...

عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم ...
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خنـدانم...
تا همه فکر کنند
نه دردی دارم و نه قلبی ...

عشق یک واژه زلال است ، تو باید باشی ، قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی

فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی . . .

هـر شـب از پُـشـت صـفـحـه کـوچـک ِ مـوبـایـل . . .

در آغـوشـم مـیـگـیـری♥ . . .

و نـمـیـدانـی کـه چـه آرامـشـیـسـت هـمـیـن آغـوش خـیـالـی♥ !!

یک چیز را فهمیدم

فقط همین را فهمیدم

که دوستت دارم

فقط همین را فهمیدم

که راهی برای فرار نیست

قلبم عاشقانه دوستت دارد

و این

و این اشکها

تنهایها

شب بیداریها

دل تنگیها

وقتی برای تو باشد

زیباست

فقط همین را فهمیدم

که دوستت دارم لعنتی...

نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی‌های تو را
نمیبخشم آن قلب بی وفای تو را
بگذار در حال خودم باشم
به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم
پس بگذار با تنهایی تنها باشم
در خلوت خویش با غمها باشم
نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم!!!

بی خیال است…

خیلی بی خیال…

همان کسی که…

"تمام خیال من است"…...........!

لحظه قشنگیه وقتی اونی که عاشقشی نیمه شب از پشت بغلت میکنه...
اروم دستاشو حلقه میکنه دورتو..
نفسای گرمش میخوره به گردنت و آروم زیره گوشت زمزمه می کنه : " دوستت دارم "

هیچوقت طوری زندگی نکن
که وقتی در آغوش کسی هستی
برای شخص دیگری گریه کنی
چون خیانت تنها این نیست
که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری
خیانت می تواند
دروغ دوست داشتن باشد !

تــَرکــَت کَـــرده؟؟؟


شَــب هآ بـ ـه یآدَش گــــریه مـ ـی کـــُنے؟؟؟


نــ ـآرآحَــــت نَبـ ـآش...


یــه روز تــ ـو تَنهـــ ـآ آرزوے زنـــــدگـ ـیش مـ ـے شے


ایـ ـن بَدتـــــَرین انتـ ـقآمــــه!!!

حرف هایم..
دلخوری هایم...
دلتنگی هایم ...
و تمام اشک های من بماند برای بعد!
تنها به من بگو : با" او " چگونه می گذرد که با "من" نمی گذشت!!!

شیشه ی احساس مرا دست نزن

چندشم میشود از لکه ی انگشت دروغ!

آنکه میگفت که احساس مرا خوب می فهمد

کو؟ کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت...

دلم برای یواشکی هامون تنگ شده 

یواشکی حرف زدن شبونه تا صبح 

برای بوسه های پشت گوشی 

با صدای اهسته گفتن دوستت دارم

صدا میكنم " تـــــــــو " را ؛
این " جان" كه میگویی ....
جانم را میگیرد !
نزن این حرف ها را ،
دل من جنبه ندارد ؛
موقعی كه نیستی ....
دمار از روزگارم در می آورد!!

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد

پس بگذار که نداند بی او تنهایم

دور میمانم که نزدیک بماند

دلتنگت

كه میشوم به آسمان نگاه میكنم.

دلم قرص میشود

كه

توهم زیر همین سقفی...

مرا از دست دادی
تو دیگر هیچ نداری و تمامت را پیش من جا گذاشته ای
اما صدای خنده هایم
دوستت دارم هایم
و تاریخ تولدم
همیشه با تو همراه خواهد ماند ..

هر روز سیگار می کشی
روزها می خوابی و شبها بیداری
از ترس اینکه فکرم سراغت نیاید با آدمهای مختلف حرف می زنی
با آنها می خوابی
بیرون می روی
ولی هنوز دلت پیش من است
و من آنقدر تنها می مانم تا فکر لعنتی ات از ذهنم برود ..

تو برای من تجربه ی تلخی شدی
و من برای تو خاطره ای به یاد ماندنی
تو دیگر هیچکس را اندازه من دوست نخواهی داشت ..

نوشتـــــــه هـ ـایم را مـی خوانیــــــ و

می گـــــویی چهـ زیبــــــا....

راســــــــــــتی!!!

درد هایـــــ آدم هـــــــا زیـبایی دارد؟!

لیاقت میخواهد

بودن در شعرهای دختری كه

با تمامی عشقش نبودنت را اشك میریزد

تعجب نكن!! در بی لیاقتی تو شكی نیست

اینجا دلیل بودنت میان بغض هایم خریت خودم است نه لیاقت تو

دلتـــ ــنگــــ ـی ،،،

را چگونه معنــــــــــا كنم؟!


تا دركــ ـــ كنی چهار ستون بدنــــــــم


زیر سنگیـــــــنییش تا خــــــورده ...!!!♥♥♥

چرا دلت گرفته؟

او هم آدم است..

اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت.

غصه نخور...

اگررفت،گریه نکن...

یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند.

یک روز معنای کم محلی را میفهمد...

یک روز شکستن را درک میکند...

آن روز میفهمد آه هایی ک کشیدی از ته قلبت بوده.

میفهمد شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد…

نیا باران...

حال و هوا را عاشقانه نكن!

من و او "ما" نشدیم...!!

خنده ام میگیرد…

از اینکه…

هنوز بهت فکر میکنم…

خدایا کمکم کن…

خسته شده ام…

وقتی مال من نیست…

چرا تو فکرمه…!!!

روزگـار لَعنتــی ...

هـــَـــــــــر سـازی کِـه زدی رَقصیـدمـ.

بـی اِنصـاف یکبــار هَـم تـو بِـه سـاز مَـن بـِــرقــص ؛

ببیــــــــن ...

دِلــمـ چـِـه " شـــــــــــوری " میـزَنـد ...؟!

نمیـدانـ ـد ...!

کـه قـهـقهه مـیزنم ؛

تا صـدای عشـق بازی اش بادیگـری را نشـنوم ...!

هـی تـ ـو ... !

من ناراحـتـ ـم ؛

امـ ـا نه بـرای تو !

بـرای رویـ ـاهایـم که امشـب آن هـا را در گورستـان خوابـاندم....

راز این هستی چیست؟

تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ،
تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد
یا فقط با گریه های بیقرا آرام شد
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار
خسته از این زندگی با غصه های بی شمار...

چقدرسخته که باشم تو نباشیچقدر سخته ببینم رفته باشیهمیشه با من و با من تو بودی

 همیشه همدم غم هام تو بودی دیگه باکی بگم باکی بخندم؟دیگه باکی بگم از غم و دردم یادت

 هست اون عهدی که من با تو بستم؟بمونم در کنارت تا زنده هستم .

  وقتى که میگى : “دیگه برای همیشه فراموشش کردى”

و هیچ احتیاجى بهش ندارى

و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى …

دقیقا همون زمانیه که :

بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده