پدر یعنی: کسی که " نمی توانم" را زیاد در چشمش دیدیم ولی
هرگز از زبانش نشنیدین
پدر یعنی: اونی که طعم پدر داشتنو نچشید اما واسه خیلی ها
پدری کرد.
پدر یعنی: اونی که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه
اش کف خونه کسی رو جارو نزنه.
پدر یعنی:اونی که هروقت میگفت "درست میشه" تمام نگرانی
هایمان به یکباره رنگ میباخت.
پدر یعنی: اونی که وقتی پشت سرش از پله ها میای پایین و
میبینی چقدر آهسته میره، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی
پیر شده!
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، می فهمی چقدر درد داره
اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو
هستش ، دلت میخواد بمیری.
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او
به خانه بر می گردد.
به سلامتی تمام پدرها!
|